در این بلاگ توضیحاتی در خصوص خدایان باستانی یونان آمده است منبع این مطالب
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Greek_mythological_figures
می باشد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

آفرِدایتی Aphrodite


تندیس Aphrodite در موزه ملی باستان شناسی آتن


الهه عشق، شهوت و زیبایی
محل زندگی: کوه المپ
سمبل:
دلفین ، رز ، گوشماهی ، مورد سبز ، کبوتر ، گنجشک ، آینه ، و قو همسر: Hephaestus, Ares, Hermes, Dionysus, Adonis, و Anchises
والدین:
Uranus (بدون مادر)
خواهران و برادران: حوریان جنگل، فرشتگان و غولها
فرزندان:
Eros, Phobos, Deimos, Harmonia, Anteros, Himeros, Hermaphroditos, Rhodos, Peitho, Tyche, Eunomia, Charets و Aeneas
معادل رومی : Venus


Aphrodite (یونانی:
Ἀφροδίτη,فونتیک بیت المللی : [apʰrodíːtɛː]; انگلیسی : /ˌæfrɵˈdaɪtiː/; لاتین: Venus). الهه یونانی عشق، زیبایی و شهوت است. طبق نظر Hesiod شاعر یونانی، او زمانی که Cronus آلت تناسلی Uranus را بریده و به دریا انداخت؛ Aphrodite از aphros (کف روی آب دریا) متولد گردید.
به خاطر زیبایی اش خدایان دیگر می ترسیدند که حسادت باعث از بین رفتن صلح و در نتیجه منجر به جنگ شود، پس Zeus او را به ازدواج Hephaestus ، که به عنوان تهدید تلقی نمی شد در آورد. ناخشنودی او از این ازدواج باعث شد که او متناوباً با به دنبال عشق بازی با معشوقش Ares باشد. او همچنین مورد توجه Eros و Psyche واقع شده بود و بعدها نیز مهشوقه و نامادری Adonis نیز شد.
Aphrodite همچنین با عنوان Cytherea (بانوی Cythera) و Cypris (بانوی فبرس) بخاطر محل تولدش نامیده می شود (Cythera محلی در قبرس است). معادل رومی او الهه Venus می باشد. گیاه مورد سبز، کبوترها، گنجشک ها و قوها به او وقف شده اند. یونانیان الهه باستانی مصری Hathor، را همان Aphrodite می دانند.

خواستگاه:
Aphrodite معادل های زیادی داردInanna (معادل سومری), Astarte (فینیقی ), Astghik (ارمنی), Turan (توسکانی),
و Venus (رومی). او مشابه الهه های هندی-اروپایی سپیده دم مانند Ushas و Aurora است. یونانیان باستان بر این عقیه بودند که او اصالتا شرقی است. همانطور که Pausanias (جغرافی دان) می گوید، اولین قومی که او را می پرستیدند آشوری ها بودند. بعد از آشوری ها پافوس (Paphos) ها قبرس و فینیقی هایی که در Ascalon فلسطین می زیستند او را می پرستیدند. فینیقی ها پرستش او را به مردم Cythera (جزیره ای در قبرس) آموزش دادند. گفته می شد Aphrodite می تواند هر مردی در در برخورد اول عاشق خود کند.
Aphrodite اسم های زیادی از قبیل Acidalia, Cytherea, Pandemos و Cerigo نیز دارد. هر یک از این اسم ها در مناطق خاصی از یونان استفاده می شده.هنگامی که شهر های کوچک با یکدیگر ترکیب شده و تبدیل به شهرهای بزرگ شدند، اسم های کوچک نیز از بین رفتند و با وجود اینکه این الهه ها کمی با هم متفاوت بودند اما به دلیل شباهت های عمده فقط یک نام باقی ماند که Aphrodite بود.

ریشه شناسی :
نام Άφροδίτη بر اساس نظرعمده مردم از ریشه ἀφρός یعنی aphros یا "کف" گرفته شده است که آنرا "برخواسته از کف" تعبیر می کنند......

Aphrodite Ourania و Aphrodite Pandemos:

تا اواخر قرن 5 پیش از میلاد فلاسفه Aphrodite در دو الهه مجزا می دانستند. یکی Aphrodite Ourania که پس بریدن آلت Uranus توسط Cronus از کف دریا بوجود آمد بود و دیگری Aphrodite Pandemos بود که یک Aphrodite معمولی بوده و دختر Zeus و Dione به حساب می آمد. به عقیه افلاطونیان جدید (neo-Platonists|) و بعضا مفسرین مسیحی آنان Aphrodite Ourania که به عنوان Aphrodite آسمانی نیز شناخته می شود سمبل عشق روحانی و جسمانی است اما Aphrodite Ourania فقط با عشق جسمانی مرتبط است. شمایل Aphrodite Ourania با زیر پایی که یک لاکپشت است بعدها به عنوان سمبل عشق ازدواجی معرفی شد که مجسمه آن توسط Phidias (مجسمه ساز یونانی) با استفاده از تکنیک chryselephantine برای اهدا به عبادتگاه Elis درست شد.
Pausanias در ضیافت افلاطون (Plato's Symposium) منی گوید،Aphrodite دو الهه می باشد، یکی پیرتر و یکی جوان تر. الهه مسن تر یا Urania دختر آسمانی Uranus است و الهام بخش عشق شهوت مردان هم جنس گرا است. الهه جوان تر Pandemos و دختر Zeus و Dione است و همه زنها از او بوجود می آید.
طبق سخنان Pausanias دو جلوه Aphrodite شامل : Aphrodite Ourania (آسمانی) و Aphrodite Pandemos (معمولی) می باشد.



افسانه ها:
تولد:















The Birth of Venus
(تولد ونوس) نقاش: Sandro Botticelli 1485



Aphrodite "برخاسته از کف" از کف دریایی در نزدیکی Paphos در قبرس پس از آنکه Cronus آلت تناسلی Uranus را بریده و به دریا انداخت از کف حاصل از قطره های خون و آب دریا به دنیا آمد. در نسب شناسی خدایان Hesiod
پس نسل Aphrodite قدیمی تر از Zeus می باشد. در کتاب 5 ایلیاد داستاد دیگری از تولد Aphrodite نقل شده، که در آن هم او دختر Dione، الهه اصلی وحی Dodona (منقطه ای در شمالغرب یونان)، خوانده شده است. (Dione مونث شده کلمه Δíος) Dion) که از کلمه Zeus می آید می باشد....
هومر می گوید، Aphrodite که در میازره ای برای نجات پسرش کرد توسط Diomedes زخمی شده بود نزد مادرش برگشت تا بر روی زانوهای او آرامش یابد. به نظر می آید Dione معادل Rhea، مادر زمین، که به آسمانها نقل مکان کرد باشد.....
آمده است که : همچنانکه آلت بریده شده فنا ناپذیر مدت زیادی بر روی آب شناور بود، کف سفیدی از آن بیرون می آمد که توسط آن، دختر بزرگ می شد.تا اینه تبدیل به Aphrodite شد. او بر روی صدفی شناور بود تا به ساحل رسید....
شهر Paphos در ساحل جنوب غربی قبرس بوده است که در آن شهر الهه شهوت از ابتدای دوران عصر آهن تحت عناوین Ishtar و Ashtaroth پرستیده می شده. گفته می شود. او با نام Kythereia به صورت به سواحل Cythera که محل تجارت و تبادل فرهنگ بین Peloponesus و کرت بود آمد

داستان دیگری نیز وجود دارد که در آن Aphrodite دختر Thalassa و Zeus است.
















Petra tou Romiou (صخره یونانی) . محل تولد
اسطوره ای Aphrodite دز Paphos, Cyprus.



بزرگسالی:
Aphrodite دوران کودکی نداشته است. در بسیاری از نقاشی ها و همه منابع او به صورت بالغ و بسیار زیبا به دنیا آمده است. او در بسیاری از روایات اسطوره ای قدیمی که در موردش است بصورت یک آدم مغرور، بد خلق و حساس به تصویر کشیده شده است. با وجود اینکه او یکی از معدود خدایان زیارتگاههای یونان است که رسما ازدواج کرده، اما بارها به شوهر خود خیانت کرده است. در یکی از روایات Odyssey (ادیسه) آمده است که Aphrodite به نظر می آمده که Ares، خدای وحشی جنگ را به Hephaestus که یکی از آرامترین خدایان یونان است ، ترجیح می داده. او یکی از معدود شخصیت هایی است که نقش بزرگ و اصلی در رخ دادن جنگ تروا داشته است. او Helen از Sparta را به Paris پیشنهاد داد و Helen توسط Paris که در نگاه اول شوق زیادی برای داشتن او پیدا کرده بود ربوده شد.
بخاطر زیبایی بی همتای او، Zeus نگران بود که او باعث خشونت بین خدایان شود. پس او را به ازدواج Hephaestus خدای بی آزار و سرسخت آهنگری در آورد. در نسخه دیگری از این داستان Hera، مادر Hephaestus او را به علت زشتی و ناقص بودنش از آلیمپوس بیرون انداخت. انتقام Hephaestus این بود که Hera را در تخت جادویی به دام بیندازد و در ازای آزادی او Aphrodite را بخواهد. Hephaestus در ابتدا از داشتن زنی به این زیبایی خوشحال و مسرور بود و برای او جواهرات زیبایی از جمله کمربند زنانه ای که او را بیشتر از قبل نسبت به مردان مقاوم می کرد، درست کرد. اما ناراحتی Aphrodite نسبت به ازدواجش باعث شد او به دنبال مردان دیگری باشد تا با آنان همدم و همنشین گردد و بیشتر از همه Ares و Adonis.



ستایش:
در برخی مواقع دیده شده که لقب Aphrodite Acidalia بخاطر چشمه ای که به گفته (Virgil I, 720) واقع در Boeotia بوده و او در آن استحمام می کرد به نام او اضافه شده. به او Kypris یا Cytherea نیز بخاطر محل تولدش که واقع در Cythera قبرس است می گویند. معاشرین او Hesperia (حوری زیبایی که محافظ باغ پر گلی در غرب جهان است) و برخی اوقات Oreads، حوریان کوهها می باشند. جشنی به نام Aphrodisia به افتخار او در ونان و بخصوص آتن و Corinth گرفته می شده است. در معبد Aphrodite در بلندیهای Acrocorinth (قبل از آنکه رومیان در سال 146 قبل از میلاد این شهر را نابود کنند) واقع بود، مقاربت با راهبه های آن معبد راه عبادت Aphrodite محسوب می شد. این معبد بعد از آنکه رومیان در سال 44 قبل از میلاد کل شهر را بازسازی کردند دوباره سازی نشد اما به نظر می آید که آیین باروری و این روش عبادت تا سالها در شهر های نزدیک آن صورت می پذیرفت.
معاشرین و در اغلب اوقانت نمادهای Aphrodite، دریا، دلفین ها، کبوترها و قوها،درختان انار و سیب، مورد سبز و بوته رز، درخت لیمو،صدف، گوش ماهی و مرواریدها بوده اند.


پرستش Aphrodite:

جنبه ای از پرستش Aphrodite که Thomas Bulfinch (نویسنده امریکایی) در کتابش The Age of Fable; or Stories of Gods and Heroes ذکر کرده سنت "فحشای مقدس" در معابد مقدس او است که در یونان به آن "خدمت گذاری مقدس" می گفتند. این سنت بخش اصلی اعمال مذهبی در معابد Aphrodite در نزد خاورنزدیک ،از قبیل معبد Inanna سومر و Ishtar آکادیان، باستان بوده است. به راهبه های معبد Ishtar "زنان Ishtar" یا ishtaritum می گفتند. این سنت پرستش در بابل، سوریه، فلسطین، شهر های فینیقی، مستعمره های صوری نشین کارتاژ، معابد یونانی Aphrodite در قبرس، مرکز پرستش او یعنی Cythera و Corinth و در سیسیل نیز مشاهده شده است. Aphrodite همواره و در همه جا حامی مونث فاحشه و روسپی گری بوده است.
در Ionia که در سواحل آسیای صغیر واقع است نیز راهبه هایی به همین نحو در معبد Artemis خدمت می کردند. این شیوه پرستش اگرچه از خود آتن شروع نشده اما می تواند یک سنت وارداتی به این دین باشد.



Aphrodite Ourania ساخته شده در حالت نیمه لخت
و پایش در حال استراحت بر روی یک لاکپشت .

Aphrodite و
Psyche
Aphrodite شخصیت دوم داستان Eros و Psyche که اولین بار توسط پیرزنی در داستان Lucius Apuleius به نام The Golden Ass نوشته شده در قرن دوم بعد از میلاد گفته شد، است. در آن داستان Aphrodite که به زیبایی یک زن به نام Psyche حسادت میکرد. او از Eros خواست تا از پیکان طلایی خود استفاده کرده و کاری کند که او عاشق زشت ترین مرد روی زمین شود. Eros قبول می کند این کار را انجام دهد اما تصادفا خود را با پیکان خود زخمی کزده و عاشق Psyche می شود.
در همین حال، والدین Psyche از اینکه دخترشان ازدواج نمی کند ناراحت بودند. آنها با یک پیشگو مشورت کردند و او به آنان گفت که در تقدیر او عشق با موجودی فنا ناپذیر در نظر گرفته شده است اما او موجودی ترسناک است که در بالای کوهی زندگی می کند که حتی خود خدایان نیز از او می ترسند. Eros بخاطر چیزهایی که پیشگو گفته بود از دست وی عصبانی بود. Psyche تسلیم شرنوشت خود شد و از آن کوه بالا رفت. او به افرادی که به دنبال او می آمدند گفت که او را تنها بگذارند و اجازه دهند او خود با سرنوشتش مقابل گردد. در آنجا Zephyrus، باد غرب، به آرامی او را پایین برد. Psyche وارد غاری در مرکز کوه شد و با تعجب مشاهده کرد آنجا پر از زیور آلات و جواهر است. Eros هر شب او را در آن غار ملاقات می کرد و تا صبح عاشقانه عشق بازی می کردند. او فقط از Psyche خواست که هیچگاه چراغ را روشن نکند چون Eros نمی خواست شناخته شود (داشتن بال باعث می شد که به راحتی شناسایی شود).
دو خواهر Psyche که به او حسادت می کردند او را متقاعد کردند که همسرش یک هیولا است و او باید همسرش را با خنجر از پا در آورد. به همین دلیل یک شب او چراغی روشن کرد اما او فورا Eros را شناخت و بی درنگ خنجرش را انداخت. در همین حال روغنی از چراغ بر روی شانه Eros ریخت و او را ازخواب بیدار کرد. و در حالی که می گفت :"عشق در جایی که اعتماد نیست زنده نمی ماند" پرواز کرد و رفت.
وقتی که Psyche به دو خواهر حسودش ماجرا را گفت، به شدت خوشحال شدند و هر کدام جداگانه و مخفیانه از همان راهی که Psyche گفته بود به سمت غار رفتند تا Eros را ملاقات کنند و با این امید که Eros آنها را به جای Psyche انتخاب کند. اما Eros که همچنان قلبش شکسته بود آندو را توسط باد غرب حمایت نکرد و آنها به اعماق کوه سقوط کرده و مردند.
Psyche همه یونان را به دنبال عشقش گشت. تا اینکه اتفاقا به معبد Demeter، که کف آن با انبوه خرمن های نا مرتب دانه و حبوبات پوشیده شده بود رفت. او شروع به مرتب کردن دانه ها و خرمن ها کرد. وقتی کارش تمام شد، Demeter شروع به حرف زدن کرد و به او گفت گه بهترین راه پیدا کردن Eros پیدا کردن مادرش Aphrodite و بدست آوردن دل اوست. Psyche یکی از معابد Aphrodite را پیدا کرد و داخل آن شد. Aphrodite به او کاری مشابه به آنچه در معبد Demeter بود محول کرد ولی زمان خیلی کمی برای
انجام آن گذاشت که در آن زمان انجام دادن این کار ممکن نبود. از آنجا که Eros هنوز او را دوست داشت پا در میانی کرد و تعدادی مورچه را مامور کرد تا در مرتب کردن دانه ها به Psyche کمک کنند. Aphrodite از موفقیت او خیلی عصبانی شد و به مرتع گوسفند طلایی مرگبار جایی که او در آنجا چرا می کرد رفته و مقداری از پشم طلایی او را بیاورد. Psyche به آن مرتع رفت و گوسفند را دید اما توسط خدایی رودخانه ای که Psyche می بایست از آن می گذشت تا به مرتع برسد متوقف شد. او به Psyche گفت که این کار را نکند زیرا این گوسفند وحشی است و حتما خاو را خواهد کشت. اما اگر او تا ظهر صبر کند که گوسفند به زیر سایه ای در کنار مرتع می رود و استراخت می کند، Psyche می تواند پشم هایی را که در شاخ و برگ درختان گیر کرده جمع کند و ببرد. Psyche این کار را نیز انجام داد و Aphrodite عصبانی تر شد.
در نهایت، Aphrodite ادعا کرد استرس نگهداری از پسرش که بخاطر عهد شکنی Psyche افسرده و مریض شده، باعث شده که او بخشی از زیبایی اش را از دست بدهد. پس Psyche باید نزد Hades میرفت و از Persephon ملکه عالم اموات می خواست تا بخشی از زیبایی اش را در جعبه سیاهی که Aphrodite به Psyche داده داده قرار داده و به Psyche بدهد . به همین جهت او به بالای برجی رفت زیرا نزدیک ترین راه برای رسیدن به عالم اموات مرگ بود. در آخرین لحظات صدایی او را متوقف کرد و به او راهی برای ورود به عالم اموات و زنده خارج شدن از آنرا یاد داد. همچنین به او یاد داد که چگونه از سگ سه سر Cerberus و کشتی بان عالم اموات Charon و سایر خطرات این راه بگذرد. او نباید دبه هیچ کدام از کسانی که در راه رسیدن به آنجا کمک می خواستند کمک می کرد. او 2 عدد نان جو برای Cerberus پخت و دو سکه نیز برای Charon به همراه برد. Cerberus را با نان آرام کرد و به Charon پول داد تا او را نزد Hades ببرد. در راه رسیدن به آنجا دستهایی را دید که از آب بیرون آمده و کمک می خواستند. صدایی به او گفت که نان را برای آنها بیاندازد اما او قبول نکرد. وقتی به آنجا رسید Persephone گفت که خوشحال می شود که درخواست Aphrodite را انجام دهد. Psyche دوباره به Charon پول و به Cerberus نان داد و برگشت.
وقتی که از عالم اموات برگشت تصمیم گرفت در جعبه را باز کند و مقداری از زیبایی را برای خود بردارد زیرا فکر می کرد اگر زیبا تر شود Eris مطمئنا عاشق او می شود. درون جعبه "سیاهی خوا" بود که او را در بر گرفت. Eros که دیگر او را بخشیده بود به طرف او پرواز کرد و خواب را از چشمان او ربود. پس به Zeus و Aphrodite التماس کرد که اجازه ازدواج او با Psyche را بدهند. آنها نیز موافقت کردند و Zeus نیز Psyche را نا میرا کرد و Aphrodite نیز در مراسم عروسی آنها رقصید. فرزند آنان نیز Pleasure یا Voluptas رومی نام گرفت.



Adonis:

Aphrodite و Adonis بر روی سطح سفال توسط Aison در 410 قبل از میلاد


Aphrodite معشوقه و جانشین مادر Adonis نیز بود. Cinyras پادشاه قبرس دختر بسیار زیبایی به نام Myrrha داشت. وقتی که مادر mother غرور Aphrodite را با گفتن اینکه دخترش از آن الهه زیبا تر است لکه دار کرد، Myrrha تنبیه شد و دچار حس شهوت پایان ناپذیری نسبت به پدرش شد. Cinyras قبول نمی کرد اما Myrrha خود را به شکل فاحشه ای در آورد و در خفا با پدرش همبستر شد. سرانجام Myrrha باردار شد و Cinyras ماجرا را فهمید. او دیوانه وار با چاقو Myrrha را در بیرون از خانه تعقیب کرد. Myrrhaنیز فرار می کرد و در همان حال به خدایان بخشنده دعا می کرد. تا اینکه خدایان درخواست او را جواب گفتند و Myrrh را به درختی تبدیل کردند تا پدرش نتواند او را بکشد. سرانجام Cinyras برای نجات شرف خانوادگی جان خود را گرفت.
Myrrha پسری به نام Adonis به دنیا آورد. Aphrodite اتفاقی از درخت Myrrha می گذشت و Adonis را دید و دلش برای او سوخت. پس او را در جعبه ای قرار داد و به عالم اموات نزد Hades فرستاد تا Persephone از او مراقبت کند. Adonis بزرگ شده و تبدیل به جوان زیبایی شد تا اینکه Aphrodite به دنبال او آمد. Persephone دوست نداشت Adonis از پیش او برود و می خواست نزد او در عالم اموات بماند. بحث بین دو الهه بالا گرفت تا جایی که Zeus مجبور به مداخله شد. او دستور دارد که Adonis یک سوم سال نزد Persephone و یک سوم سال نزد Aphrodite و یک سوم را به انتخاب خود نزد هر کدام که می خواهد باشد و البته که Adonis بودن نزد Aphrodite را انتخاب کرد.
Adonis سه ماه زندگی بر روی زمین و نزد Aphrodite را شروع کرد. بزرگ ترین تفریح او شکار بود و با اینکه Aphrodite طبیعتا یک شکارچی نبود فقط برای انکه به Adonis باشد در شکار شرکت می کرد. آنها تمام وقت بیداری اشان را با هم سپری می کردند و Aphrodite شیفته او شده بود. با اینکه از این موضوع که در وظایفش بخاطر Adonis اهمال می کرد و اینکه باید بزودی او را ترک می کرد تا نزد Persephone قدری نگران بود. قبل از آنکه از هم جدا شوند Aphrodite نکته ای را Adonis گوشزد کرد و آن این بود که به حیواناتی از خود ترس نشان نمی دهند حمله نکند. Adonis حرفهایش را شنید اما از آنجا که به مهارتهای شکار او اعتقادی نداشت خیلی زود آنرا فراموش کرد.
کمی بعد از اینکه Aphrodite انجا را ترک کرد، به گزار بزرگی برخورد، خیلی بزرگتر از گرازهایی که قبلا دیده بود. گراز وحشی Ares خدای جنگ و یکی از عشاق Aphrodite بود که بخاطر رابطه آندو حسادت کرده بود و آمده بود. با اینکه گرازها موجودات بسیار وحشی هستند و در صورتیکه توسط شکارچی تحریک شوند به آنها حمله می کنند، Adonis هشدار Aphrodite را فراموش کرده و شروع بع تعقیب گراز کرد. واضح بود که Adonis حریف گراز نمی شود و در درگیری که پیش آمد Adonis توسط گراز اخته شد و از شدت خونریزی جان سپرد. Aphrodite به سرعت به بالین او آمد اما دیگر خیلی دیر شده بود و تنها کاری که از دست او بر می آمد شیون کردن در کنار جسد او بود. به خواست Aphrodite هر نقطه از زمین که قطرات خون می ریخت به جای آن گلهای شقایق به یاد Adonis در می آید و عهد یست هر سال در سالگرد مرگ او مراسمی بزرگ به یادش برگزار شود.
بعد از مرکش Adonis به عالم اموات بازگشت و Persephone از دیدن او بسیار خوشحال شد. سرانجام Aphrodite فهمید که Adonisکجاست. او به سرعت نزد او رفت تا او را برگزداند و باز هم بین او و Persephone برسر نگهداری Adonis درگیری پیش آمد و Zeus باز هم مجبور به مداخله شد. اینبار، دستور داد که Adonis شش ماه نزد Aphrodite و شش ماه نزد Persephone یعنی کاری که باید از روز اول انجام می شد.



حکم Paris:

خدایان و الهه ها و بسیاری از مردمان عادی به عروسی Peleus و Thetis (والدین احتمالی Achilles) دعوت شده بودند. تنها کسی که دعوت نشده بود Eris الهه نزاع بود. اما او خودش به مهمانی آمد در حالی که سیبی طلایی در دست داشت که روی آن کلمه kallistēi (تقدیم به زیباترین) حک شده بود و ناگهان سیب را به میان الهه ها پرتاب کرد. Aphrodite, Hera,
و Athena هرکدام ادعای زیبا تر بودن و در نتیجه لایق ترین شخص برای داشتن سیب را داشتند . آنها تصمیم می گیرند که مسئله را برای حل اختلاف نزد Zeus ببرند. Zeus که نمی خواست بین الهه ها فرق بگذارد آنها را نزد Paris فرستاد. Hera سعی کردن با دادن آسیای صغیر به Paris به او رشوه دهد. Athena نیز به او پیشنهاد هوش، شهرت و پیروزی در جنگها را به عنوان رشوه داد. اما Aphrodite به او گفت که اگر او را به عنوان زیباترین انتخاب کند، زیباترین زن روی زمین را همسر او خواهد کرد. Paris در ازای این پیشنهاد Aphrodite را انتخاب کرد. زن پیشنهاد شده Helen نام داشت. الهه ها که از این انتخاب ناراحت بودند باعث جنگ تروا شدند.


Pygmalion و Galatea:

Aphrodite از منطقه Soli ساخته شده در سال 100 قبل از میلاد

Pygmalion مجسمه سازی بود نمی توانست زنی را برای عاشق شدن پیدا کند.Aphrodite که دلش برای اون سوخته بود سعی کرد کاری کنه که او زیبایی های عشق رو ببیند. روزی، Aphrodite در رویایی به Pygmalion الهام کرد که مجسمه از از عاج فیل و بشکل Aphrodite بسازد. او اینکار را کرد و نام مجسمه را Galatea گذاشت. او عاشق مجسمه ای که ساخته بود شد و به جایی رسید که بدون او نمی توانست زندگی کند. او به Aphrodite دعا کرد و او هم در عوض مرحله آخر کاذش را انجام داد و به مجسمه ساخته شده جان داد. Pygmalion عاشق Galatea بود و آندو خیلی زود با هم ازدواج کردند.
در نسخه دیگری از این داستان آمده که زنان دهکده ای که Pygmalion در آن زندگی می کرد از اینکه او ازدواج نمی کرد عصبانی بودند. آنها از Aphrodite خواستند که او را مجبور به ازدواج کند. Aphrodite قبول کرد و نیمه های شب به سراغ Pygmalion رفت و از او خواست که زنی را انتخاب کرده و با او ازدواج کند. و به او اخطار داد که اگر کسی را انتخاب نکند خود Aphrodite کسی را برای او انتخاب می کند. از آنجا که Pygmalion نمی خواست ازدواج کند شروع به التماس کردن کرد و از او ساخت تا قبل از ازدواجش اجازه دهد مجسمه ای Aphrodite بسازد.
Pygmalion می خواست زمان زیادی را با این بهانه که برای در آوردن ظرافت چهره به این زمان نیاز است، صرف ساخت مجسمه ای گلی از الهه کند. اما وقتی که شروع به ساخت کرد، متوجه شد که ناخود آگاه علاقه دارد زودتر آنرا تمام کند با اینکه می دانست علی رقم علاقه اش بعد از اتمام آن باید با یکی ازدواج کند و دلیل اینکه می خواست زودتر مجسمه را تمام کند این بود که او عاشق مجسمه شده بود. هر چه که بیشتر بر روی آن مجسمه کار می کرد، بیشتر آنرا تغییر می داد تا جایی که دیگر اصلا شباهتی به Aphrodite نداشت.
به محض اینکه کار ساخت مجسمه به پایان رسید Aphrodite ظاهر شد و از او خواست تا همسرش را انتخاب کند. Pygmalion مجسمه را انتخاب کرد اما Aphrodite قبول نکرد و از او خواست تا یک زن واقعی را انتخاب کند. Pygmalion دستانش را به دور مجسمه حلقه کرد و از Aphrodite خواست تا او را در همان حال تبدیل به مجسمه کند تنا او بتواند همیشه با آن مجسمه بماند. Aphrodite دلش برای او سوخت و در عوض مجسمه را تبدیل به انسان کرد.


همسران و فرزندان:
  1. Hephaestus
  2. Ares
    • Eros
    • Phobos
    • Deimos
    • Harmonia
    • Anteros
    • Himeros
    • Adrestia
  3. Hermes
    • Tyche
    • Peitho
    • Rhodos
    • Eunomia
    • Hermaphroditos
  4. Dionysus
    • Charets
  5. Adonis
  6. Anchises
    • Aeneas

داستانهای دیگر:

در داستان Hippolytus، گفته شده که Aphrodite مسئول مرگ او است زیرا او Aphrodite را بخاطر عشقش نسبت به Artemis مسخره می کرد. در عوض Aphrodite کار کرد تا ناماری اش Phaedra عاشق او شود و می دانست که Hippolytus اینرا قبول نمی کند. در رایج ترین نسخه این داستان، همانطور که در نمایشنامه Hippolytus به قلم Euripides گفته شده، Phaedra تصمیم می گیرد از Hippolytus انتقام بگیرد و برای اینکار خودش را می کشد و در یادداشتی که از خود بجا می گذارد به شوهرش Theseus (پدر Hippolytus ) می گوید که Hippolytus به او تجاوز کرده. Hippolytus برای دفاع از شرافت خانوادگی اش حرفی از ابزار عشق Phaedra نسبت به خودش نزد و با وجود عواقبی که داشت از خودش دفاعی نکرد. Theseus پسرش را نفرین کرد، نفرینی که Poseidon باید انجام می داد. و بر اثر آن Hippolytus توسط گاو نری که از دریا در آمد و رابه وی را در هم شکست از پا در آمد. Hippolytus قبل از مرگش پدرش را بخشید و پس از آن Artemis قبل از آنکه بخواهد یکی از عشاق Aphrodite یعنی Adonis را بکشد برای انتقام حقیقت را به Theseus گفت.
در داستانی دیگر Glaucus از Corinth باعث عصبانیت Aphrodite شد و او نیز در مراسم عزاداری شاه Pelias اسب های عصبانی بسوی Glaucus فرستاد و اسبها او را تکه تکه کردند. اعتقاد بر این بود که روح Glaucus در جریان مسابقات Isthmia (تنگه پاناما)اسبها را می ترساند.

Aphrodite و الهه های سایر ممالک:

یونانیان باستان و رومی های معوملا خدایان خود را با خدایان سایر ممالک برابر می کردند. Aphrodite با Hathor مصریان، Mylitta آشوریان، Astarte کنعانی/فینیقی، Alilat (بت لات )عربها و ونوس رومی ها برابر است.


گالری:
The Venus Kallipygos یا Aphrodite Kallipygos به معنی "باسن زیبای Aphrodite" مجسمه برهنه ای مربوط به دوران Hellenistic (سرمنشا یونانیان باستان) در این مجسمه زنی نیمه پوشیده به تصویر کشیده شده کخ در حال بلند کردن شال خود است و سعی می کند با آن باسن خود را بپوشاند و در همان حال به عقب نگاه می کند که احتمالا می خواهد مطمئن شود آیا باسنش پوشیده می شود یا نه.


The Ludovisi Cnidian Aphrodite نسخه مرمرین رومی. در حال تاب دادن به بدن با سری برگشته. The Aphrodite of Cnidus یکی از معروفترین کارهای مجسمه ساز آتنی Praxiteles (قرن 4 پیش از میلاد) است.






فواره Aphrodite در مکزیکو سیتی



حکاکی Venus de' Medici، الهه در وضعیتی نابه سامان و در حالی که در شوک بیرون آمدن از آب برای اولین بار است به تصویر کشیده شده. که این مسدله توسط دلفینی که در زیر پای اوست هم نشان داده شده. این حالت Aphrodite بسیار شبیه به حالت او در نقاشی The Birth of Venus است که توسط Sandro Botticelli کشیده شده و در بسیاری از مجسمه های دیگر نیز این حالت دیده می شود.



Aphrodite قو سوار، کشیده شده بر روی نوعی ظرف شراب رایج در دوران یونان باستان به نام kylix که در منطقه Kameiros یافت شد





Venus Victrix کشیده شده توسط Antonio Canova که در Pauline Bonaparte به نمایش در آمده





The Birth of Venus توسط Odilon Redon.






The Ludovisi Throne در 460قبل از میلاد. اعتقاد بر این است که یک طرح برجسته یونانی کلاسیک است




The Venus Anadyomene از Pompeii. اعتقاد بر این است که این یک کپی از نسخه گم شده نقاشی Apelles
است.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر